نام قصبه ای است در سنجاق حکاری از توابع ولایت وان که مرکز قضای آلپاق میباشد و در 80 هزارگزی جنوب شرقی وان واقع شده. شهری است مستحکم و سوق الجیشی که در سال 922 هجری قمری بتوسط سلطان سلیم خان مسخر شد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1198 شود، در ذخیرۀ خوارزمشاهی بمعنی خطاف است. (شعوری ج 1 ص 172). و رجوع به استرک شود
نام قصبه ای است در سنجاق حکاری از توابع ولایت وان که مرکز قضای آلپاق میباشد و در 80 هزارگزی جنوب شرقی وان واقع شده. شهری است مستحکم و سوق الجیشی که در سال 922 هجری قمری بتوسط سلطان سلیم خان مسخر شد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1198 شود، در ذخیرۀ خوارزمشاهی بمعنی خطاف است. (شعوری ج 1 ص 172). و رجوع به استرک شود
نام قریه ای محقر در کوهستان شمالی تهران از دیه های شمیران و اکنون از ییلاقهای پایتخت است و آبشار آن معروف میباشد. کوههای پس قلعه دارای معدن سرب است. سابقاً اطلاع بر وجود این ده بعلت کوچکی و دورافتادگی وصعوبت طریق مشکل بود و بهمین سبب در مثل گویند: اگر فضول نباشد شاه چه میداند پس قلعه کجاست، مراد اینکه اگر شاه بر این قریۀ محقر و صعب الطریق خراج نهاده به سعایت نمامان است
نام قریه ای محقر در کوهستان شمالی تهران از دیه های شمیران و اکنون از ییلاقهای پایتخت است و آبشار آن معروف میباشد. کوههای پس قلعه دارای معدن سرب است. سابقاً اطلاع بر وجود این ده بعلت کوچکی و دورافتادگی وصعوبت طریق مشکل بود و بهمین سبب در مَثَل گویند: اگر فضول نباشد شاه چه میداند پس قلعه کجاست، مراد اینکه اگر شاه بر این قریۀ محقر و صعب الطریق خراج نهاده به سعایت نمامان است
دهی از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد که در دو هزار و پانصد گزی شمال باختر اردل کنار راه کوهستانی مال امیر واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه بازفت. محصولش غلات، گردو، زردآلو و مختصری برنج. شغل اهالی زراعت وگله داری و راهش مالرو است. در این آبادی قلعه ای از آثار قدیم است و ساکنان این دهستان برای قشلاق به اطراف دزفول میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد که در دو هزار و پانصد گزی شمال باختر اردل کنار راه کوهستانی مال امیر واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه بازفت. محصولش غلات، گردو، زردآلو و مختصری برنج. شغل اهالی زراعت وگله داری و راهش مالرو است. در این آبادی قلعه ای از آثار قدیم است و ساکنان این دهستان برای قشلاق به اطراف دزفول میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 1هزارگزی خاور مشهد متصل به شهر. جلگه و معتدل، دارای 292 تن سکنه است. آب آن از قنات، محصول آن غلات، شغل اهالی آن زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 1هزارگزی خاور مشهد متصل به شهر. جلگه و معتدل، دارای 292 تن سکنه است. آب آن از قنات، محصول آن غلات، شغل اهالی آن زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرکز دهستان مانۀ بخش مانۀشهرستان بجنورد واقع در 20 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 2 هزار گز جنوب مالرو عمومی محمد آباد به دشتک. جلگه، گرمسیر، دارای 1105 تن سکنه. آب آن از رود خانه اترک محصول آنجا غلات و تریاک و میوه جات. شغل اهالی آن زراعت و قالیچه بافی، راه آنجا مالروست و 3 باب دکان و دبستان دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
مرکز دهستان مانۀ بخش مانۀشهرستان بجنورد واقع در 20 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 2 هزار گز جنوب مالرو عمومی محمد آباد به دشتک. جلگه، گرمسیر، دارای 1105 تن سکنه. آب آن از رود خانه اترک محصول آنجا غلات و تریاک و میوه جات. شغل اهالی آن زراعت و قالیچه بافی، راه آنجا مالروست و 3 باب دکان و دبستان دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 2هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 989 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، حبوبات و صیفی و چغندر و شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 2هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 989 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، حبوبات و صیفی و چغندر و شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه شهرستان بجنورد، سکنۀ آن 208 تن. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. این ده را به اصطلاح محلی قوچ قلعه نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه شهرستان بجنورد، سکنۀ آن 208 تن. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. این ده را به اصطلاح محلی قوچ قلعه نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
آشی که از حبوبات و گوشت له شده درست می شود و بیشتر برای نذر و در ایام محرم و صفر درست می کنند، کنایه از هرمجموعه ای که در آن نظم و ترتیب و قاعده ای به کار نرفته باشد
آشی که از حبوبات و گوشت لِه شده درست می شود و بیشتر برای نذر و در ایام محرم و صفر درست می کنند، کنایه از هرمجموعه ای که در آن نظم و ترتیب و قاعده ای به کار نرفته باشد